نارسایی های فرهنگی در ایران

ساخت وبلاگ

نارسایی های فرهنگی در ایران

یکی از مشکلات فرهنگی که می توانم توصیف کنم ومرتبط با هویت وفرهنگ فعلی جامعه ماست.ارزش گذاری وارزش زدایی است ،به نظر من ما در ارزش گذاشتن به شخصیت ها ودین و... هنوز به تعادل نرسیده ایم.وبه عبارت دیگر مکانیسم ارزش گذاری در جامعه ما متعادل نیست.یک نفر را می آییم آنقدر بالا می بریم وزمانی که او را بالا بردیم از او انتظاری که داریم موهومی است بنابراین در واقعیت نمی تواند انتظار مارا برآورده کند بنابراین زود از آن سرخورده شده وبه زمینش می زنیم ودر همه چیز اینگونه عمل می کنیم. همان اشخاصی که زمانی یک مومن دوآتشه بودند،ارزش های دین ، روحانیت واسلام را آن قدر بالا بردند وبزرگش کردند که حتی دست یافتنی هم نبود .به نظر من این نوع ارزش گذاری همان بی ارزش کردن آن است ونه ارزشمند کردن آن.بنابراین در جامعه این نوع مکانیسم های ارزشی که تعادل ندارد همه ارزش ها رابی ارزش کرده، ومنجر به ایجاد جوانانی سرخورده که نمی توانند انتظاراتشان را برآورده کنند ودر نتیجه آن هویت ملی ومذهبی را خدشه دار می کنیم.درحالی که یک فرهنگ متعادل فرهنگی است که به شخصیت ها وعناصر فرهنگی و دینی اش در جای خودش ودر حد خودش ارزش قائل است وانتظارات از آن نیز به جا وواقعی است ونه مثل فرهنگ ما که آن قدر ارزش می گذارد وسرانجام ارزش زدایی می کند.

در جامعه ما چرا دین در مناسبات اجتماعی رعایت نمی شود؟ چون ما آن قدربه آن تقدس بخشیدیم که سرانجام دست نیافتنی شد و پس از رسیدن به نقطه ي اشباع تقدس،دیدیم که جواب نمی دهد وسپس آنقدر دین را عرفی اش کردیم که دین کارکرد معنابخش خود را در جامعه از دست داد.وجوانان ما از این نوع دین به ادیان وعرفان های کاذب روی آوردند وهویت ملی ومذهبی مااگر الان دچار خدشه شده ناشی از همین بی تعادلی فرهنگی ومكانيسم ارزش گذاري است.تقدس بخشیدن غیرواقعی(موهومی)به دین منجر به سکولاریزه کردن دین می شود ودرنتیجه ي تفسیر ماتریالیستیک از دین وعرفی کردن امری قدسی همین است.در واقع گفته می شود هویت وفرهنگ امری سیال است وهمواره در حال ساخته شدن، ماباید دردین وفرهنگ خودمان به یک تعادل برسیم وهمواره همراه با تحولات جدید علمی وفنی وانسانی، آن رابازسازی کرده وبه روز کنیم درحالیکه به قول محمدآرگون مسلمانان دچار آناکرومیسم (زمان پریشی)شده اند واین درحالی است که درتفسیر دین هنوز یونان زده هستیم.

هویت وفرهنگ چگونه به نقطه مقابلش کشیده می شود؟

زمانی که به یک نوع فرهنگ آنقدر تاکید وتقدس بخشیده می شود که سرانجام بعد از مدتی ازآن روی گردانده وبه نقطه مقابلش می روند واین خاصیت فرهنگ وجامعه اي نامتعادل است.تجربه مسیحیت ودین کاتولیگ که منجر به پروتستان شد به نظر من یک واقعیت تاریخی است که مسلمانان باید از آن عبرت گرفته وتاریخ را دوباره تکرار نکنند وتکرارشدن تاریخ باعث نهایت تاسف است.

چالش اساسی در زمینه هویت وفرهنگ ایرانی ما اکنون این نیست که رسانه ها وماهواره وشبکه های مربوط به آن واینترنت وهر وسایل ارتباطات جمعی دیگر که وارد جامعه ما می شود چه محتوایی دارد، بلکه مامشکلات را نباید فقط در محتوای این رسانه ها که وارد جامعه ما می شود جست وجو کنیم بلكه اگر وسیله ي ارتباطی وارد جامعه ماشده واین همه سروصداایجاد می کند ومشکلاتی که به بار می آورد متهم کردن این وسایل ارتباطی به نظرم  گریز از واقعیت ومسئولیت است .بنابراین علت تهدید شدن فرهنگ وهویت مافقط مربوط به محتوای آن نوع رسانه ها نیست بلکه ناشی از کمبود هایی است که در جامعه داریم ونارسایی های فرهنگی که ما داریم نه فقط محتوای آن رسانه ها می باشد.

وقتی مي بینیم جوانان بیست وچندساله درفضای مجازی به دنبال سایت های مستهجن می گردند يا این همه شبکه های اجتماعی مجازی در ایران رواج دارد دلیلش جز عدم تامین نیازهای بیولوژیکی واجتماعی برعقده گشایی اودر فضای مجازی چیز دیگری نمی تواند باشد به قول آبراهام مازلو 5 دسته نیاز دریک جامعه وفرهنگی متعادل آن نیازها به نسبت تامین وتعدیل می شود.درحالیکه عدم تامین این نیازها به خصوص نیازهای نسل جوان در فرهنگ های نامتعادل است که باعث عدم شکل گیری هویت جمعی در آن جوامع می باشد نه فقط هویت ها وفرهنگ های دیگر.به نظر من نوع استفاده از وسایل ارتباطات جمعی مانند اینترنت، ماهواره و...دریک جامعه بازتاب کننده شرایط اجتماعی وفرهنگی درآن  جامعه است .نوع حضور یک جامعه در فضای مجازی نشانگر وضعیت اجتماعی وفرهنگی آن جامعه است.بنابراین با ورود تکنولوژی های جدید به جوامع وفرهنگ های بسته  ونامتعادل، نخستین کارکردی که آن تکنولوژی در فرهنگ وجوامع نامتعادل دارد .پرکردن خلآ های موجود درآن جامعه است مانند تلفن همراه وکارکرداجتماعي  SMSدرایران وصحبت کردن بیش از حد نرمال جهانی با تلفن ثابت ويا تلفن همراه نشان دهنده کمبودهایی درروابط اجتماعی وعدم تامین نیازهای انسانی و اجتماعي درجامعه ماست واین نوع سبک مصرفی از تکنولوژی ورسانه های ارتباطی واطلاعاتی به نظرم یک هشدار به جامعه ماست که خبراز نارسایی های فرهنگی واجتماعی موجود رابه ما مي دهد.باز هم می گویم که ماباید به جای متهم کردن رسانه ها وامکانات آن،درابتدا خودمان را متهم کنیم وعلل اساسی مشکلات راریشه یابی کنیم.

منبع: روزنامه جهان اقتصاد 1395/5/27

جامعه شناسی...
ما را در سایت جامعه شناسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : isocial-mee بازدید : 238 تاريخ : سه شنبه 16 شهريور 1395 ساعت: 17:55